کتاب خیارات
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
القول فی الخیار و اقسامه و احکامه:
مقدّمتان الاولی: الخیار لغة اسم مصدر من الاختیار غلّب فی کلمات جماعة من المتاخّرین فی ملک فسخ العقد علی ما فسّره به فی موضع من الایضاح.
در بخش اوّل، مکاسب محرّمه در پنج نوع بیان شد. در بخش دوبم بیع و شروط ان در سه قسمت مطرح شد. اینک بخش سوّم درباره ی خیارات است که در سه قسمت مطرح می شود: الف) بیان معنی و تعریف خیار ب) بیان انواع و اقسام خیارات که برخی 5، گروهی از جمله شیخ انصاری در مکاسب 7 و گروهی دیگر مانند شهید ثانی در شرح لمعه 14 قسمت بیان کرده اند. ج) بیان احکام و مسائل شرعیّه ی خیارات. دو مقدّمه: مقدّمه ی اوّل) (در حقیقت این مقدّمه ی اوّل همان قسمت نخست است و مقدّمیّت ندارد ولی سلیقه ی شیخ این طور اقتضا داشته است.) معنای خیار: یک) معنای لغوی: اسم مصدر از باب اختیار. معنای اختیار عبارت است از قدرت و سلطنت داشتن و مجبور نبودن. فاعل مختار به کسی می گویند که اگر بخواهد اقدام کند و اگر نخواهد امتناع. معنای خیار هم همین است ولی با این تفاوت که در مصدر، جهت صدور از فاعل و انتساب به آن ملحوظ است به خلاف اسم مصدر که معنیش اصل قدرت و سلطنت است و به جایگاه فاعل عنایتی ندارد. دو) معنای اصطلاحی: برخی متاخرین از جمله فخرالدّین در ایضاح گفته اند: "الخیار ملک فسخ العقد". یعنی خیار به معنای مالکیّت فسخ عقد و قدرت بر ازاله و ابطال آن است. بنا بر این معنای اصطلاحی خیار نسبت به معنای لغوی آن اخصّ است. کلمه ی "غلّب" اشاره دارد به این که وضع ان تعیینی نیست بلکه در اثر کثرت استعمال و به طور تعیّنی در این معنا وضع شده است.
پی نوشت:
این نوشته و شماره های دیگر آن فیش های مطالعاتی بنده است از کتاب تقریرات درس مکاسب نوشته ی آقای علی محمّدی خراسانی که البته به قلم خودم به رشته ی تحریر در آمده است.